نقش مادر در شکلگیری دنیای روانی نوزاد
مادر تنها با شیر دادن یا مراقبت جسمی، رشد کودک را تضمین نمیکند. آنچه اهمیت دارد توانایی او در معنادادن به احساسات خام نوزاد است. وقتی مادر با شهود و همدلی به گریهها و حالات کودک پاسخ میدهد، تجربههای پراکنده و ترسناک نوزاد به شکلی قابل فهم بازمیگردد. در این شرایط، جهان برای کودک معنا پیدا میکند.
وقتی مادر ظرفیت کافی ندارد
اگر مادری درگیر رنجهای روانی یا تعارضهای حلنشده باشد، نمیتواند تجربههای درونی فرزندش را در خود جای دهد. واکنشهای او معمولاً تکراری و ناکارآمد میشود؛ مثلاً ممکن است برای همه گریهها فقط شیر بدهد یا رفتارهای سردرگم نشان دهد. چنین شرایطی نوزاد را در معرض احساس ناامنی و هراس بینام قرار میدهد.
تعریف هراس بینام از نگاه ویلفرد بیون
ویلفرد بیون، روانکاو برجسته، «هراس بینام» را حالتی عاطفی و طاقتفرسا توصیف میکند که نوزاد در غیاب مادری همدل تجربه میکند. این ترس هیچ شکل یا معنای مشخصی ندارد؛ نوزاد تنها احساس وحشت شدیدی دارد بدون آنکه بتواند بفهمد دلیل آن چیست.
پیامدهای تجربه هراس بینام
هراس بینام میتواند بر رشد عاطفی فرد در آینده اثر بگذارد. برخی از پیامدهای آن عبارتاند از:
- انزوای روانی و عاطفی
- دشواری در پذیرش تجربههای جدید (مثلاً در قالب اختلال خوردن)
- ساختن دفاعهای روانی برای فرار از درد درونی
- محدود شدن رشد عاطفی و روابط معنادار
دیدگاه رونالد بریتون
رونالد بریتون این وضعیت را Psychic Atypia مینامد؛ یعنی حالتی که نوزاد احساس میکند هیچگونه پشتیبانی روانی دریافت نمیکند و کاملاً تنها رها شده است.
جمعبندی
تجربه «هراس بینام» یکی از بنیادیترین مفاهیمی است که میتواند بر شکلگیری روان انسان اثر بگذارد. درک این پدیده به رواندرمانگران کمک میکند تا بهتر بفهمند ریشه بسیاری از دفاعهای روانی و مشکلات عاطفی در بزرگسالی از کجا آغاز میشود.

